سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تک و تنها

 


می دانی ؟!

پشت این بغض سنگین ، بیدی است

که خیال میکرد بااین بادها نمیلرزد اما لرزید

و تنها آغوشی میخواهد به وسعت درد

که شاید دل بیزار از آرزویش، پر آرزو گردد

خداوندا سوالم این است که چرا ...

پله ها در پیش رویم یک به یک دیوار میشوند

زیر هر سقف که میروم بر سرم آوار میشود


 

 


نوشته شده در پنج شنبه 93/5/16ساعت 1:44 صبح توسط DeVil.alireza| نظرات ( ) |