تک و تنها
در این شبها چه خاموشم به یاد تو هم آغوشـــــــــم به من گفتی وفــــــــاداری چی شد کردی فراموشم؟؟
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ
شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ می خوام نگاهت نکنم چهره ات ولی تو ذهنمه . می خوام دیگه نبینمت ناز نگات یادم می یاد می خوام بری از پیش من دیگه نباشی عشق من . من بمونم با درد و غم همدردیات یادم می یاد می خوام بری و تنهایی وجودمو طلب کنه . سیاه بشه دنیای من رنگ چشات یادم می یاد می خوام باور کنم که تو خوب نبودی بام اون روزا . می خوام بگم بد بودی بام اون خوبیات یادم می یاد می خوام بگم با بودنت روزای من سیاه بودن . تو شادی غوطه ور شدن با شوخی هات یادم می یاد می خوام بگم دروغ بودن عاشقتم دوست دارم . بگم عشقت دروغی بود عشق نگات یادم می یاد می خوام بگم برو تا من تنهایی زندگی کنم . بدون تو زندگی نیست فقط همین یادم می یاد... گریه هایم بی صداست عشق من بی انتهاست رد پای اشکهایم را بگیر تا بدانی خانه ی عشقت کجاستآسمون ابرا تو وردار و بر و
دیگه تنها منو بگذار و بر و
آسمون غرق به خونه دل من
آسمون دشت جنونه دل من
تک وتنها توی دنیای بزرگ
آسمون بی هم زبونه دل من
آسمون مرده دیگه مهر و وفا
بزم ما پر شده از رنگ و ریا
نه محبت میشه پیدا نه صفا
آسمون قهره دیگه ا ز ما خدا…
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ، چند روزی هست حالم دیدنیست ، حال من از این و آن پرسیدنیست ، گاه بر روی زمین زل می زنم ، گاه بر حافظ تفاءل می زنم ، حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت ، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .